Eshghe áßádi
رفته بودم هيئت ی گوشه نشستم کسی نبینم میخواستم راحت گریه کنم شلوغ شد یکی از دوستام اومد پیشم با اون کاری نداشتم دوست دوران راهنماییم بود بعدش بقیه دوستام محل ندادم جون میخواستم برم عزاداری نه این ک بخندم چراغها رو خاموش کردن یاد همه گناهام افتادم من پارسال ب آقام قول دادم آدم شم ولی بدتر شدم شرمنده بودم صدای کریه هام بالا رفت یک لحظه دیدم بغل دستیم دوستش داره بهش میخنده ک داره گریه میکنه خیلی متاسف شدم خیلی برای رسیدنم ب سعید دعا کردم هم اینکه برام رو بزنه گناهامو ببخشه نذز کردم واسه رسیدنم ب سعید کاش سال دیگه این موقع پیش سعید باشم از ته دل ازش خواستم......
نظرات شما عزیزان:
lady Rihanna | DESIGNER |